برای کاترین آیزاک، سکته مغزی در 40 سالگی به اندازه کافی شوکه کننده و ترسناک بود – اما او همچنین برای تلفات عاطفی در دوران بهبودی خود آماده نبود.
ساکن آژاکس، اونت.، در سال 2021 مبتلا به کووید-19 شد و متوجه شد که مشکلی وجود دارد، وقتی که نمیتوانست از پلههای خانه بالا برود بدون اینکه نفسش بند بیاید. او با 911 تماس گرفت و با سطوح پایین اکسیژن در بیمارستان بستری شد. سپس او را روی دستگاه تنفس مصنوعی در ICU قرار دادند.
چند روز پس از بستری شدن در بیمارستان، آیزاک متوجه شد که کنترل دست چپش سختتر میشود. او نمی توانست آن را بلند کند یا حتی چنگال را بگیرد.
او به یاد می آورد: «پس از حدود یک هفته، آنها متوجه شدند که من سکته کرده ام.
پس از سه ماه درمان سرپایی، مدیر امنیت سایبری برای بازگشت به فعالیتهای روزمره تلاش کرد. حتی کارهای کوچک هم به یک چالش تبدیل شد – مانند در دست گرفتن یک تلفن همراه یا رسیدن به محصولات در فروشگاه مواد غذایی.
او گفت: «از نظر احساسی، من برای این کمبود توانایی آماده نبودم. “من چند شکست بسیار بسیار عمومی داشتم.”
یک گزارش جدید نشان می دهد که او تنها نیست. این گزارش خاطرنشان میکند که نزدیک به یک میلیون کانادایی با عواقب ناشی از سکته مغزی از جمله مشکلات جدی سلامت روان زندگی میکنند و زنان اغلب بدتر از مردان هستند.
این مقاله که امروز از بنیاد قلب و سکته مغزی کانادا – یک موسسه خیریه اختصاص داده شده به بیماری قلبی و حمایت از سکته مغزی و تحقیقات – منتشر شده است، همچنین نشان می دهد که چگونه به ویژه زنان ممکن است پس از بهبودی از حمایت لازم برای مدیریت اضطراب یا افسردگی برخوردار نباشند.
سلامت روان تأثیرات «نه کمتر ویرانگر» دارد
سکته مغزی زمانی رخ می دهد که جریان خون به هر قسمت از مغز متوقف شود و به سلول های مغز آسیب برساند یا از بین برود که می تواند باعث آسیب پایدار مغز، ناتوانی طولانی مدت یا مرگ شود.
در حالی که اثرات فیزیکی به خوبی شناخته شده است، دانشمندان می گویند که تأثیر عاطفی کمتر مورد بحث قرار می گیرد، و اغلب بیماران را پس از غلبه بر حمله اولیه ناآماده می کند.
پژوهش جدید مرکز اعتیاد و سلامت روان (CAMH) در تورنتو نشان میدهد که میزان اختلالات خلقی و اضطرابی در زنان بیشتر از مردان است که آنها را در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی پس از سکته مغزی قرار میدهد.
این تیم نوشت: “اگرچه اینها کمتر از اثرات فیزیکی قابل مشاهده هستند، اما ویرانگر آن ها کمتر نیست.” و متأسفانه زنان بیشترین ضربه را میبینند.»
این مقاله ادامه داد که زنان نیز کمتر احتمال دارد استقلال خود را بازیابند و کیفیت زندگی بدتری را گزارش کنند.
دکتر آبراهام اسنایدرمن، مدیر توانبخشی عصبی، گفت: «ما از مطالعاتی که در بسیاری از نقاط جهان انجام شده است، می دانیم که زنان پس از سکته مغزی بیشتر مضطرب و افسرده می شوند – بین 20 تا 70 درصد بیشتر از مردان. در موسسه توانبخشی تورنتو، که از طرف بنیاد قلب و سکته مغزی با CBC News صحبت کرد.
او افزود که باز کردن بسته بندی یک مسئله “پیچیده” است. اسنایدرمن خاطرنشان کرد که بسیاری از زنان ممکن است بیشتر مشغول حمایت از خانواده و تربیت فرزندان خود باشند، که باعث می شود کمتر بتوانند مراقبت های بعدی را دریافت کنند.
زنان، به طور کلی، اغلب در وهله اول بیشتر در معرض خطر سکته مغزی هستند، از جمله در سنین بالا، پس از یائسگی، و در دوران بارداری، که در آن خطر سه برابر بیشتر از افراد غیر باردار است. بنیاد قلب و سکته مغزی
مراقبت های چند رشته ای بیشتری مورد نیاز است
دکتر کریستوفر لابوس، متخصص قلب و عروق مستقر در مونترال، که در این مقاله نقشی نداشت، گفت که باید اقدامات بیشتری برای حمایت از زنان و مردان پس از تشخیص سکته مغزی انجام شود تا اطمینان حاصل شود که مردم مراقبتهای بعدی کافی را دریافت میکنند – نه فقط برای بهبودی فیزیکی. بلکه سلامت روان آنها
او گفت که تغییر ایده آل به سمت تیم های چند رشته ای بیشتر است که به صورت پشت سر هم کار می کنند.
او گفت: “ما همه چیزهای دیگر را درمان می کنیم – فشار خون، کلسترول، دیابت، زمانی که فردی دچار سکته مغزی یا حمله قلبی می شود را درمان می کنیم. همچنین باید در صورت لزوم به درمان افسردگی نیز توجه کنیم.” ما به یک رویکرد تیمی نیاز داریم.»
آیزاک در مورد زمان بستری شدن خود در بیمارستان گفت که هیچ کس در تیم پزشکی او را برای نحوه رسیدگی به عواقب پس از بحران پزشکی آماده نکرده است. او گفت که وجود مددکاران اجتماعی در دسترس بیماران می تواند تفاوت عمده ای در آماده سازی آنها برای بازگشت به زندگی روزمره و تأثیر بالقوه بر سلامت روان آنها ایجاد کند.
ایزاک در نهایت با حمایت در جامعه از جمله فیزیوتراپی ارتباط برقرار کرد و گفت که در نهایت شروع به بازیابی استقلال خود کرد.
او افزود: «به دلایلی، سکته مغزی آسیب زا نیست. “این برای من آسیب زا بود. و من خودم را خوش شانس می دانم که به خوبی بهبود یافته ام.”